قــــدر لحـــــظـه ها را بـدان … زمـانــــــی می رسد که تـو دیگــــــــر قادر نیستـــــی بگـویـــــی :
جبــــــران مـــــی کـنم …
گاهـے ڪـلام در وصـفــ واقعیـتــِ مـا ڪـم مـےآورد ، ناچـ ــار ایـن ســہ نقـطــہ …و دیگـ ـر هیــچ !
یک عالمه اتفاق دوره ام کرده اند ، نه می افتند … نه می روند … فقط می رقصند !
روزگاریســت که آدمـ ها فقط سقف مشــترک دارند ، نه زندگی مشــترک ...